Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایرنا»
2024-05-04@23:31:49 GMT

«چاله‌های جمعیتی» از پیامدهای فرهنگ مدرن است

تاریخ انتشار: ۲۱ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۹۵۲۷۴۵

به گزارش روز یکشنبه گروه علم و آموزش ایرنا از شورای عالی انقلاب فرهنگی، یادداشت ذیل متن تلخیص شده از سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین حمید پارسانیا دانشیار جامعه‌شناسی دانشگاه تهران و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در نشست «جمعیت، توسعه و تغییرات فرهنگی در ایران؛ الزامات و بایسته‌های سیاست‌گذاری جمعیتی» است که به همت پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات و با همکاری دانشکده علوم‌اجتماعی دانشگاه تهران در محل این دانشکده ارائه شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!



بررسی رابطه «جمعیت» و «فرهنگ» به لحاظ نظری و فلسفی جای تأمل بسیار دارد. متأسفانه به نظر می‌رسد ما در «دانش جمعیت‌شناسی»مان از بررسی این رابطه غفلت کرده‌ایم. علاوه بر اینکه، این رشته علمی در نظام آکادمیک ما، هنوز به لحاظ موضوع و عقبه نظری، وامدار نگاه‌های غیربومی و غربی است.

بنابراین اگر می‌خواهیم در سیاستگذاری‌های افزایش جمعیت موفق‌ ظاهر شویم ابتدا باید نگاه فرهنگی را در دانش جمعیت‌شناسی پررنگ‌تر کنیم و دیگر اینکه عقبه بومی و فلسفی خودمان را در مبانی دانش جمعیت‌شناسی دنبال کنیم؛ چرا که موضوعات اجتماعی منفرد هستند و متناسب با فرهنگ هر جامعه‌ای صورت بندی می‌شوند. بنابراین، قواعد و ضوابطی که در یک جامعه جواب می‌دهد، الزاماً در عرصه فرهنگی دیگری کارایی ندارد.

به همین دلیل، داشتن نگاه «فرهنگی» و «بومی» در دانش جمعیت‌شناسی بسیار اهمیت دارد.
«جمعیت» در دوران مدرن، با مسائل جدیدی مواجه و به تعبیری «مسأله‌مند» شده‌ است و این مسأله‌مندی پیامد رشد یک باره تکنولوژی و تکنیک‌زدگی در فرهنگ مدرن است.

در واقع، تکنیک‌زدگی، جهان‌بینی و فرهنگی را در زمانه ما صورت بندی کرد که عملاً یکی از تبعات آن را می‌توان در فرایند تشکیل خانواده و مسأله جمعیت ردگیری کرد و «چاله‌های جمعیتی» یکی از اصلی‌ترین پیامدهای فرهنگ مدرن است که اغلب جوامع امروز با آن دست و پنجه نرم می‌کنند.

بنابراین پرسش هایی که امروز پیش روی حوزه جمعیت‌شناسی ما قرار می‌گیرد این است که «چاله جمعیتی» در جامعه ما چقدر به زمینه‌های فرهنگی ما مربوط می‌شود؟ خانواده و جمعیت در زیست ایرانی امروز چه جایگاه و اهمیتی دارد؟ رسانه‌ها و سیاست گذاری‌ها و تبلیغات تا چه حد می‌توانند در ترمیم چاله‌های جمعیتی اثرگذار باشند؟

در جامعه ما، دانش جمعیت‌شناسی هم به لحاظ موضوع و هم به لحاظ عقبه تئوریک و نظری در حوزه Science قرار می‌گیرد و با این هویت به ما منتقل شده است و ما هم از منظر Science از آن بهره می‌بریم که البته این سطح لازم است، اما کافی نیست و نیاز داریم با هویت خودمان هم با این دانش مواجه شویم و خود را در برابر این پرسش قرار دهیم که چقدر جایگاه فعلی دانش جمعیت‌شناسی برای ما راهگشا بوده و چقدر نیاز داریم در این نوع مواجهه تصرفاتی داشته‌ باشیم؟

امروز با توجه به مسأله‌مند شدن مقوله جمعیت در جامعه ایرانی شایسته است قبل از هر طرح و برنامه سیاستگذارانه‌ای ابتدا در حوزه آکادمی و دانشی نگاه‌مان را اصلاح کنیم و با دانش جمعیت‌شناسی به مثابه «ابژه» مواجه شویم و در این مواجهه بکوشیم ویژگی‌ها و ظرفیت‌های فکری و فلسفی خودمان را نیز بر این علم بار کنیم.

قاعدتاً جوامع مدرن، بسیاری از ظرفیت‌های فرهنگی پیشین خود را از دست داده و به نوعی از آن عبور کرده‌اندT اما این امر در مورد جامعه ما مصداق ندارد و ما هنوز از ظرفیت‌های پیشین و سنتی‌مان برخوردار هستیم و می‌توانیم از آنها برای برون‌رفت از مسائل‌مان استفاده‌ کنیم.

چرا برای یک جامعه «میزان جمعیت» مهم است؟
یکی از پرسش‌هایی که دانش جامعه‌شناسی ما باید به آن پاسخ دهد این است که «جمعیت» در چه نسبتی با «جامعه» قرار می‌گیرد؟ در حوزه علوم‌اجتماعی کسانی همچون جرج زیمل و امیل دورکیم کوشیده‌اند به این پرسش پاسخ دهند؛ زیمل از سهمی که «عدد» در مراودات و ارتباطات اجتماعی بازی می‌کند، حرف می‌زند و دورکیم بحث جمعیت و تقسیم‌کار را مطرح می‌کند.

یکی از بحث‌هایی که در این خصوص مطرح می‌شود این است که آیا «جامعه» هویت مستقلی از «فرد» دارد؟ قائل بودن یا نبودن ما به هویت مستقل جامعه از فرد، در نظریه‌پردازی‌ها تعیین‌کننده است و هر نظریه‌پردازی با اتخاذ موضع در این امر، نظریه خود را سامان می‌دهد.

اما ظرفیت‌های حکمی و فلسفی ما در فرهنگ ایرانی- اسلامی برای ورود به مسأله جمعیت به کدام نگاه نزدیک‌تر است و چگونه مسأله جمعیت را تئوریزه می‌کند؟ متفکران ما به رابطه بین «فرد» و «جامعه» پرداخته‌اند و از آن جمله می‌توان به فارابی، علامه طباطبایی و شهید مطهری اشاره کرد.

یکی از برهان‌هایی که در این رابطه در سنت حکمی و فلسفی ما وجود دارد «برهان کلی طبیعی» است و بر اساس آن، بین جامعه و فرد تفاوت گذاشته ‌می‌شود. بر اساس این برهان، موضوع جامعه‌ فرد انسانی است که «عدد» گرفته است و حکم آن طبیعتاً با فرد انسانی به شکل منفرد تفاوت دارد.

به عبارتی، وقتی انسان و انسانیت تکثر عددی پیدا می‌کنند، احکام جدیدی بر آنها بار می‌شود که با احکام فرد از اساس متفاوت است. لذا هر عددی ظرفیت جدیدی را بوجود می‌آورد. در این فضا، جمعیت و جمعیت‌شناسی با توجهی که به اعداد و جمعیت دارد، می‌تواند خصوصیات و ویژگی‌های یک جامعه را پیش‌بینی و بیان کند که این پیش‌بینی‌ها اصلاً قابل تقلیل به قلمرو فرد و روانشناسی نیست.

بر این اساس، «عدد» خصلت و هستی جامعه است و جامعه از رهگذر «عدد» بسط پیدا می‌کند و با داشتن عدد می‌توان ظرفیت‌ها و مسائلی را که برای جامعه پیش می‌آید پیش‌بینی کرد.
برهان دوم برای اثبات هویت مستقل جامعه این است که قوام و هستی جامعه به «فرهنگ» آن است. انسان، موجودی کنشگر است و قوام کنش او به معنایی برمی‌گردد که با آن مأنوس است. حوزه‌های آرمانی و ارزشی یک نوع مشترک انسانی می‌آفریند. معنا همچون یک روح مشترک، انسان‌هایی که با یک قلمرو ارزشی مشترک ربط وجودی پیدا می‌کنند را به هم پیوند می‌زند.

مورد دیگری که دلیل بر اهمیت فرهنگ در یک جامعه و گواهی بر استقلال جامعه از فرد است، به این نکته برمی‌گردد که فرهنگ‌ها هویت‌ساز هستند و هر فرهنگی در قلمرو سیاست و اقتصاد، خود را می‌نمایاند. در واقع، بستر ارزشی یک جامعه است که جایگاه قدرت و اقتصاد را تعیین می‌کند.

اما نکته‌ای که در این فضا نباید از نظر دور داشت، این است که اگر فرهنگی با کثرت توابعی را نشان داد، الزاماً فرهنگ دیگری با همان کثرت، همان توابع را نشان نمی‌دهد. کثرت در برخی فرهنگ‌ها عامل درگیری و ستیز استT اما همین کثرت، در فرهنگ دیگری اتفاقاً عامل همبستگی می‌شود و ‌اینجاست که ضرورت پیوند «جمعیت‌شناسی» با «جامعه‌شناسی» و «فرهنگ» برجسته می‌شود.

اگر به لحاظ آماری دانش جمعیت‌شناسی ما می‌تواند تحولات جمعیت را پیش‌بینی کند، در عین حال باید این مهم را هم بررسی کند که این کثرت چه تأثیری در جامعه و در مناسبات سیاسی و اقتصادی و فرهنگی خواهد داشت.

اگر امتی با هویت فرهنگی خود شناخته می‌شود، یکی از مهم‌ترین دلایل این هویت‌مندی «عدد» و «جمعیت» آن امت است و نباید از اهمیت این مهم چشم پوشید.

علم و آموزش دانشگاه‌ها ۰ نفر برچسب‌ها حمیدرضا پارسانیا جمعیت ایران شورای عالی انقلاب فرهنگی

منبع: ایرنا

کلیدواژه: جمعیت ایران شورای عالی انقلاب فرهنگی جمعیت ایران شورای عالی انقلاب فرهنگی دانش جمعیت شناسی پیش بینی شناسی ما ظرفیت ها یک جامعه

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۹۵۲۷۴۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تأملاتی در بومی‌نبودن نظریه‌های جامعه‌شناسی کشور

 به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، بیشتر پژوهش‌هایی که در اجتماع علمی ایران صورت گرفته و می‌گیرد، مبتنی بر دستاورد‌های دانشمندان غربی است و  این دست‌آورد‌ها چه در نظریه‌ها و چه در روش‌ها و فنون پژوهش‌های تجربی، دارای دقت و اعتبار بالایی هستند. 

سیدحسین نبوی (استادیار جامعه‌شناسی دانشگاه خوارزمی) در مقاله‌ای به عنوان «بومی نبودن نظریه‌های غربی و مدرن‌نبودن تفکرات اجتماعی ایرانی و اسلامی» به این موضوع می‌پردازد که تئوری‌ها و روش‌ها با دقت تقریباً وسواس‌گونه‌ای توسط دانشمندان و پژوهشگران غربی، ابداع و ساخته و برخی از آنها به وفور در جامعۀ خودشان به کار گرفته می‌شوند.

* دلایل خطای شناختی در پژوهش‌های تجربی جامعه‌شناختی

به زعم این پژوهشگر مفاهیم و تبیین‌ها و اِسناد‌های آن نظریه‌ها، برای جامعه‌شناسی و پژوهش‌های تجربی جامعه‌شناختی در جامعۀ ایران ممکن است نوعی خطای شناختی شکل بدهد و احتمالا داده است، از آنجا که جامعۀ آمریکا، آلمان، فرانسه و دیگر جوامع غربی که نظریه‌پردازان در آن زمینه و مبتنی بر آن جوامع، به برساختن نظریه‌های خود اقدام کرده‌اند و می‌کنند.

این استاد جامعه‌شناسی در ادامه می‌نویسد؛ به‌رغم شباهت‌های انسانی ما آدمیان، از نظر دین و اعتقادات، از نظر ارزش‌ها و هنجار‌ها و رمزگان تفسیر معنا، از نظر شیوه توزیع قدرت، از نظر کمّوکیف وقایع و رویداد‌هایی که در دوره‌های تاریخی گذشته در جوامع آنها روی داده و اثرات و پیامد‌های آن باقی است، از نظر رشد و توسعۀ اقتصادی، از نظر محیط طبیعی و جغرافیایی و نیز از نظر برخی عوامل دیگر، با جامعۀ ایران بطور معناداری متفاوت است واین خطای شناختی شکل می‌گیرد.

نظریه‌های برساخته‌شده در جوامع مدرن غربی برای جامعه‌ای که در برخی بخش‌ها کاملا و اساساً متفاوت است، موجب فهم و تبیین اشتباه می‌شود

* عواقب حل مسائل با مفاهیم عاریتی

این پژوهش توضیح می‌دهد که کاربست نظریه‌های برساخته‌شده در جوامع مدرن غربی برای جامعه‌ای که در برخی بخش‌ها کاملا و اساساً متفاوت است، موجب فهم و تبیین اشتباه می‌شود. گرچه به عنوان جامعه‌شناس موظف هستیم - به قول گیدنز- به فرازبان جامعه‌شناسی سخن بگوییم، اما نگرانی این است که اطمینانی نیست که مفاهیم عاریتی، بتوانند شناخت دقیق و صحیحی را برای ما شکل دهند و ما را در حل برخی از مسائلمان، اجتماعی یا فرهنگی به‌طور مؤثری یاری دهند.

نبوی ادامه می‌دهد که احتمالا بسیاری از پژوهشگران مفاهیم و نظریه‌ها را فقط برای هدفی کارفرماپسند یا داورپسند، به کار می‌گیرند، و به ژرف‌اندیشی و بازاندیشی در مفاهیم و نظریه‌های رایج نمی‌پردازند. تعداد بیشتری از پژوهشگران نیز به علت آشنایی ضعیف با نظریه‌ها، اساساً در موقعیتی نیستند که بتوانند به نقد و بازاندیشی در نظریه‌ها بپردازند.

* زمینه‌مند نبودن نظریه‌های جامعه‌شناختی 

به زعم این پژوهشگر خطای شناختی به باور و یقین درستی و صحّت پژوهش انجام‌ گرفته می‌انجامد و مانع از نقد و بازاندیشی و ساخت نظریه‌ای جدید می‌شود. بماند از اینکه برخی از پژوهشگران بنا به دلایل اجرایی، فرهنگی یا بخش اقتصادی، حتی همان اصول علمی را در نقدنشده‌های مختلف پژوهش خود رعایت نمی‌کنند.

خطای شناختی به باور و یقین درستی و صحّت پژوهش انجام‌ گرفته می‌انجامد و مانع از نقد و بازاندیشی و ساخت نظریه‌ای جدید می‌شود

نبوی بیان می‌کند که زمینه‌مند نبودن نظریه‌های جامعه‌شناختی از دو سو مبدل به مسأله شده است:

نظریه‌های برساخته‌شده در جوامع غربی برای کاربست در پژوهش‌های بومی، مناسبت کمتری دارند و ممکن است ما را دچار خطای شناختی کنند، اما ما از آن آگاه نیستیم یا اگر آگاه باشیم تلاش جدی برای اصلاح نظریه‌ها و بومی‌سازی آن آنجام نمی‌دهیم. نظر‌های ساخته وپرداخته شده توسط اندیشمندان بومی به علت ناآشنایی با فرازبان جامعه‌شناسی، دارای ماهیت جامعه‌شناختی نیستند و در اجتماع علمی جامعه‌شناختی به رسمیت شناخته نمی‌شوند.

این پژوهشگر در نهایت اینگونه جمع‌بندی می‌کند که در میدان مطالعات جامعه‌شناسی کشور ما با مسأله و چالشی به نام مفاهیم و نظریه‌هایی که برساختۀ پژوهشگران و جامعه‌شناسان بومی نیست مواجه‌ایم و این وضعیت، آنقدر عادی و طبیعی شده است که مسأله‌بودن آن را درنمی‌یابیم. چه بسا بخش قابل ملاحظه‌ای از بحران‌ها و ابربحران‌ها، ناشی از سوءمدیریت نباشد و در اثر تشخیص نادرست یا نادقیق که به علت خطای شناختی روی می‌دهد، شکل گرفته باشد.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • راه بیرون آمدن از سیاه چاله جمعیتی قدردانی از جامعه مامایی است
  • پیام تسلیت استاندار مازندران در پی درگذشت نخبه مازندرانی
  • تلنگری جامعه‌شناختی به بحران آب
  • جزییات طرح تقسیم استان تهران از زبان استاندار
  • شمارش معکوس برای تقسیم تهران /استان های غربی و شرقی با محوریت کدام شهرها تشکیل می شود؟
  • ایجاد نخستین ایستگاه مدرن لرزه‌نگاری در قشم
  • چرا کاربست‌های پژوهشی در جامعۀ ایران زمینه زدوده هستند؟
  • مازندران رتبه های برتر المپیادهای دانش آموزی را دارد
  • تجلیل از منتخبین رویداد‌های فرهنگی استان یزد
  • تأملاتی در بومی‌نبودن نظریه‌های جامعه‌شناسی کشور